- بازدید : (5954)
- زمان انتشار: یک شنبه 15 آذر 1394
-
نظرات()
- بازدید : (5401)

من از جانب تمام کسانی که شعار دادند "مرگ بر بدحجاب" از تو معذرت می خواهم. من از جانب تمام کسانی که شعار دادند " ملت ما بیدار است، از بدحجاب بیزار است" از تو معذرت می خواهم. من از جانب تمام کسانی که فعل تو را از خود تو جدا نکردند، معذرت می خواهم. من می دانم که تو اگر اهمیت و فلسفه ی حجاب را بدانی، به حجابت از من هم پایبندتر خواهی بود. من می دانم که اگر در فرهنگ سالمی که حکم اکسیژن را دارد، نفس کشیده بودی،ریه های عفافت غبار نمی گرفت. من می دانم که اگر عمق نقشه ها و اهداف دشمن و تلاش شبانه روزی شان را برای تاراج حیا می دانستی، مشتی محکم بر دهانشان می کوبیدی. عزیز دلم! اسلام را با آن چیزی که من و امثال من می گوییم و عمل می کنیم، نشناس! حساب اسلام را از جامعه ی مسلمین جدا کن! که اگر ما به اسلام درست عمل کرده بودیم، پاکی همه جا را فرا می گرفت!
- زمان انتشار: چهار شنبه 28 آبان 1393
-
نظرات()
- بازدید : (3083)

- زمان انتشار: پنج شنبه 22 آبان 1393
-
نظرات()
- بازدید : (4894)
- زمان انتشار: یک شنبه 18 آبان 1393
-
نظرات()
- بازدید : (5678)

- زمان انتشار: جمعه 16 آبان 1393
-
نظرات()
- بازدید : (6404)

- زمان انتشار: دو شنبه 5 آبان 1393
-
نظرات()
- بازدید : (6906)

تو تابستون امسال با اون گرمای خفه کننده اش توی اتوبوس نشسته بودم.
دختر کوچولو روسری اش رو خیلی زیبا با رعایت حجاب همراه چادر عربی سرش کرده بود.
خانوم بدحجابی که پیش دختر کوچولو نشسته بود و خودشو باد میزد با افسوس گفت:
(توی این گرما اینا چیه پوشیدی؟از دست اجبار این مامان باباهای خشک مقدس...تو گرمت نمیشه بچه؟)
همون لحظه اتوبوس ایستاد و باید پیاده میشدیم.
دختر کوچولو گره ی روسری اش رو سفت تر کرد و محکم و با اقتدار گفت:
(چرا گرممه... ولی آتیش جهنم از تابستون امسال خیلی خیلی گرم تره...)
دختر کوچولو پیاده شد و اون خانم بدحجاب سخت به فکر فرو رفت..
- زمان انتشار: سه شنبه 28 مرداد 1393
-
نظرات()